رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

عرب ستیزی در ادبیات معاصر ایران

عرب ستیزی در ادبیات معاصر ایران
امتیاز دهید
5 / 4.1
با 57 رای
امتیاز دهید
5 / 4.1
با 57 رای
هنوز توضیحاتی برای این کتاب ثبت نشده
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
HeadBook
HeadBook
1394/05/27

کتاب‌های مرتبط

شرح غزلهای حافظ - جلد 5
شرح غزلهای حافظ - جلد 5
4.6 امتیاز
از 22 رای
هنر داستان نویسی
هنر داستان نویسی
4.5 امتیاز
از 17 رای
بنیادهای نثر معاصر فارسی
بنیادهای نثر معاصر فارسی
3.8 امتیاز
از 8 رای
بررسی ادبیات امروز
بررسی ادبیات امروز
4.4 امتیاز
از 5 رای
چهار چهره
چهار چهره
4.3 امتیاز
از 11 رای
رسانه عرب
رسانه عرب
4.7 امتیاز
از 6 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی عرب ستیزی در ادبیات معاصر ایران

تعداد دیدگاه‌ها:
23
کسانی که همانند این ایرانستیز خودفروخته (پورپیرار) می اندیشند که تازی ستیزی در ادبیات کنونی ایران است، هیچ چیز بارشان نیست. این بخشی از سروده ابراهیم بن ممشاد که به دستور یعقوب لیث صفار سراییده است:
فقل لبنی هاشم اجمعین/هلموا الی الخلع قبل الندم
فعودوا الی ارضکم بالحجاز/لاکل الضباب و رعی الغنم
برگردان:
پس بنی‌هاشم را همگی گو/به برکناری خویشتن پیش از پشیمانی برخیزید
پس بازگردید به سرزمینتان در حجاز/برای خوردن سوسمار و چراندن گوسپند
همچنین چکامه محمد تقی بهار (ملک الشعرا) که برداشتی از سروده پهلوی به جای مانده ای به نام "برآمدن شاه بهرام ورجاوند" که گویا پس از یورش تازیان سراییده شده، بهتر آن هم است بخوانند:
روزی رسد که آید پیکی ز هندوان/گوید دهید مژده که آمد خدایگان
با فر اورمزد، چو خورشید بردمید/بهرامشاه کی‌زاد، ارمزد هندوان
پویان به پیش لشکر او پیل‌ها هزار/بر پیل‌سر، یکایک بنشسته پیل‌بان
اسپهبدان برند همی پیش لشکرش/آراسته درفش به آیین خسروان
زیدر به ملک هند به‌ هنجار زیرکی/باید گسیل کرد یکی مرد ترجمان
بایدکه ره سپارد وگوید به هند بوم/کایرانیان چه دیدند از تازیان زیان
از دشت تازیان سپهی جانگداز، کرد/جنبش به‌سوی بنگه ایران باستان
شاهنشهی برفت ز ما تا بیامدند/این دیوروی مردم بدخوی بدنشان
نز مردی‌ و هنر، که‌ بریخواری‌ و فسون/این‌ خسروی‌ به‌ دست گرفتند یک زمان
بردند خواسته به ستم ازکسان و زن/وندر گزیده باغ نشستند و بوستان
بخشند باغ‌ها به سران سپاه خویش/وز باغ و کشت‌ ساو بخواهند بس گران
و آنگه‌ فرشته گوید، بنگر که این دروغ/اندر فکند چند بدی‌ها درین جهان
نبود ازو کسی بتر اندر جهان ز ما/پتیارهٔ دروغ گزندیست جاودان
آمد به خرمی دگر آن شاه شاهزاد/بهرامشاه ایزدی از دودهٔ کیان
بازآوریم کین خود از تازیان چنانک/آورد باز رستم‌ صد کین دیرمان
بتخانه‌های ایشان از بیخ برکنیم/سازبم‌ پاک‌ از ایشان یکباره خان و مان
تا این دروغ‌زن‌ها از بن براوفتند/گردد به داد راست سر مرز و مرزبان
(همچنین نظامی کمابیش همانند این سروده را دارد، که بخشی از آن این است:
از عجم سوی تازیان تازد/پرورشگاه در عرب سازد)
باز هم تازی ستیزی در دیگر سروده های بهار و سرایندگان دیگر هست؛ با این روی، سخن به درازا می کشد و آن چنان چشم گیر نیست.

«خواندن این کتاب، افسوس هزار باره را در من زنده کرد که چرا سرنوشت روشنفکری ایران بدان جا کشیده است که هر ارزیابی از آنان، با اعلام ندانم کاری و نمایش عیب های شان برابر می شود؟!
واقعاً این کلی گویی و همه را به یک چوب راندن منطقی است و همه ارزیابی های روشنفکران ایرانی اعم از روشنفکران مذهبی یا غیر مذهبی، چپ و راست و لیبرال و مسلمان و مارکیست و فرا ایدئولوژیک پست مدرن و معنا گریز و معنا پرداز و روشنفکر متخصص درون حکومتی و تکنوکرات و پژوهشگر رسمی و غیر رسمی و تئوریسین اقتصادی و جامعه شناسی و انسان شناسی و ادیب، همه و همه ضعیف تر از بررسی خانم سعد است و دیگران هم باید ادبیات ما را با منظر و اسلوب او واکاوی می کردند و اگر مثلاً به راهی دیگر رفتند، این مسیر، به معنی بی مایگی مطلق روشنفکری معاصر ما بوده است؟
بیگانه ستیزی مختصات روانی پاره ای علت ها، اقوام و مردم و حتی افراد است که مجموعه ای از تجربه های آسیب آفرین در کار رابطه آنان و دیگری اختلال جدی به وجود آورده و نمی تواند راه های معقول گفت و گو را برگزیند و ترس از بیگانه به یک بیماری پایدار و ستیز با دیگری تبدیل شده است. کشورهایی که با دیگران رابطه های متنوع برقرار می کنند و در جایی بنا به منافع معین به کشمکش بر می خیزند، مشمول ایده ترس از بیگانه نیستند ؛ اما مردمی که در دوران گذرا و کوتاه آرامش، به هر بهانه اخلال ایجاد کرده، به روش های مبتنی بر نفی و گریز، کناره گیری، کشمکش، و آشوب انگیزی، بی وقفه به جای مبادله آرا و حل اختلاف ها می گردند، از این منظر قابل واشکافی اند. تبدیل کردن مسایل گذشته به امری پایداری و نگذشتنی و تکرار مدام آن و تولید احساس نفرت جدید، از جمله مظاهر این رفتار پر آسیب است.
موقعیت جغرافیایی، استراتژیک و ژئوپلتیک ایران که چهار راه جهان کهن بود، در طول تاریخ، مردم ما را در معرض آزارهای فراوانی قرار داده است. ایرانی ها و حکومتهای ایرانی کمتر به دیگران آزارها رسانده اند؛ جز دوران نادر شاه. جنگ و جدال ایرانی ها با یونانی ها و سلوکی ها و پیش تر از آن ستیزه های مربوط به تاریخ افسانه آلود پیشدادیان و کیانیان با توران، و آریایی ها با اقوام مستقر در فلات ایران و جنگ و جدال بومی ها و مهاجران نو پدید و پیروزی مهاجران و.. و سپس جنگ های دوران امپراطوری ایران (هخامنشیان و ساسانیان) و آنگاه یورش اعراب و رابطه دو گانه ایرانیان با مهاجمان و جدا انگاری دین اسلام (دین به روایت خاندان پیامبر (ص)) با نیروی ستمگر متجاوز و خلافت، سلطه و بهره کشی و ویرانگری اعراب (اموی و عباسی) و روایت فردوسی از این تمایز، سپس مقابله با مغول ها و سلطه آنان و نیز سلطه ترکان و افغان ها و بالاخره ظهور جهان مدرن و رابطه ما و غرب، همه و همه میدان جنگ و ستیزی است که ایده بیگانه ستیزی امروز، از دل آن سر بر می آورد تا مورد کاوش قرار گیرد و صحت و سقم آن بررسی گردد.
امروزه نیز چالش های سیاسی، دیپلماتیک و تهدیدات جدی و یا بازی رعب انگیز برای دستیابی به مقاصد سیاسی، رابطه ایران و امریکا و اروپا و کشورهای متحد را دچار آشوب کرده است. آیا ما حق داریم این چالش ها را محصول بیگانه ستیزی ایرانیان خطاب کنیم، یا عادلانه آن است که ریشه جدل را در سلطه جویی قدرت و قدرت های جهانی ببینیم که به طور طبیعی، مقاومت دولت و مردم را بر می انگیزد و روشنفکرانی که گرایش ـ عرب دارند آن را به نادرست، محصول بیگانه ستیزی بر می شمارند.
پاره ای گزینش یک منظر رئالیستی در تفسیر تاریخ و موقعیت کنونی را نخستین شرط درک صحیح مضمون چالش ها و پرسش بیگانه ستیزی یا عدم آن و درک علل ستیزه ها می دانند و گروهی دیگر، منظر واقع گرایانه را یک افسانه، و همه معنا را به نسبیت موقعیت و منظر و ذهن شناساگر موضوع منتسب می کنند.
با این توضیح، قصد دارم به کتاب جویابلوندل سعد، با نام «عرب ستیزی در ادبیات معاصر ایران»، ترجمه فرناز حائری بپردازم که با بازخوانی و حاشیه نویسی ناصر پورپیراد، به وسیله نشر کارنگ منتشر شده است.
در آغاز کتاب، سخنی تند و معترض و مثل همه سخنان افراطی، یک جانبه علیه «روشنفکری بی مایه معاصر ایران» آمده که چرا نتوانسته است پیش از نویسنده عرب، به کاری در این سطح دست یازد:
باید دانست که جنگ و جدال های میان حکومت ها، با مفهوم بیگانه ستیزی، همچون رفتاری روحی، عملی و یک دیدگاه و فرهنگ، فرق دارد. در همه جهان، بنا به منافعی و براساس طبیعت قدرت، قوی کوشیده ضعیف را در چنگ بگیرد و کشور مورد تجاوز، با دشمن تجاوز کار جنگیده ؛ موفق به پس راندن خصم گشته یا به تسلیم کشیده شده است. درخواست های اقتصادی، میل به جهان گستری نیروی قدرتمندتر و حرکت سرمایه و... اشکال گوناگون جدال سیاسی را به جنگ تبدیل کرده است. و این گونه چالش پیرامون قدرت، چه بسا درون مرزی و بین خودی ها و بالاخره حتی درون خود فرد، در همه طول حیات انسان سابقه داشته و حاوی مضمون بیگانه ستیزی نیست.
. بیگانه ستیزی یا بیگانه گرایی روشنفکران در دوران مدرن، تفاوت ها و وجوه ممیزی با داوری عامه مردم داشته است که باید در بستر زندگی اجتماعی و آگاهی به واقعیت آن، جداگانه بررسی شود و شباهت و اختلاف هایش با دقت تحلیل گردد.
پرسش «ما و بیگانه»، همواره در کانون پرسش تاریخی ما وجود داشته است و با ورود بحث مدرن «دیگری» از روانشناسی، ابعاد تازه ای به خود گرفته است. آیا ایرانیان بیگانه ستیزاند؟ آیا روشنفکران ایرانی مسحور بیگانه اند؟ بیگانه ستیزی می تواند از مهم ترین پژوهش های علمی ما در قلمرو تاریخ، جامعه شناسی، روانشناسی اجتماعی و انسان شناسی ایرانی باشد. در اینجا ما با سه واقعیت و پیشفرض آشکار رو به رو هستیم:
1. ستیزه جویی با دیگری، به هر دلیل، در تاریخ ما سابقه دارد.، جنگ جزء طبیعی رفتار دولتهاست. و در برابرش گرایش آشتی طلبانه هم در پراتیک و نیز گفتار، تراژدی، ادبیات، شعر، حماسیه های ما، سخن رانده است.
2. بیگانه ستیزی پدیده ای فطری برای ایرانیان نبوده و هر بار دلایلی داشته و همواره نیز بر یک خط و نشان نمانده است و گاهی ستیز به دوستی بدل شده است.
ممنون هدبوک گرامی برای کتاب.
خود کتاب بررسی جالبی در زمینه‌ی توضیح و معرفی عرب‌ستیزی در برخی آثار شخصیت‌های ادبی قدیم و معاصر ایرانی به نظر میاد (بی آنکه لزوما همگی نفی یا تایید بشه). شاید تنها ایراد واضح نویسنده‌ی کتاب Joya Blondel Saad این هست که بین عرب‌ستیزی و اسلام‌ستیزی تفاوتی قائل نشده و هر دو رو در یک جبهه قرار داده. ایراد دیگر هم می‌تونه در دستکاری‌های پورپیرار باشه که مطمئن نیستم به چه مناسبتی باید یک کتاب ترجمه‌شده رو «بازخوانی نهایی، حاشیه‌نویسی و ویراستاری»‌ کنه جایی که معمولا ویراستاران متخصص از طرف ناشرین تعیین میشند! اگر دسترسی به نسخه‌ی انگلیسی کتاب باشه لازمه که این برگردان فارسی دوباره چک بشه.
لینک فروش کتاب به انگلیسی در سایت آمازون:
http://www.amazon.com/Image-Arabs-Modern-Persian-Literature/dp/0761803300/ref=la_B001HPPSGI_1_1?s=books&ie=UTF8&qid=1440129401&sr=1-1
لینک نقد کتاب:
https://muse.jhu.edu/login?auth=0&type=summary&url=/journals/modern_fiction_studies/v044/44.2br_saad.html
پورپیرار را می شناسیم. شهرتش به خاطر لگدمال کردن اسناد محکم تاریخی است و نفی داشته های تمدن ایران، چه ایران پیش از اسلام چه پس از ورود اسلام. هیچ کدام را بر نمی تابد. ادعاهایش آکنده از ایران ستیزی است. این ویژگی او را می توان در «انتشار» همین کتاب خلاصه کرد. هم ناشر- کارنگ- خود اوست و هم تحشیه نویس. خواسته سیاه لشکر ایران ستیزی اش را بیشتر کند. جالب است در آغاز اعتراف می کند که اثری از زندگی نامه مولف نیافته است. و البته این کتاب آن اوایل چقدر مورد توجه «الاعراب» قرار گرفت!

تذکر:
آیا در ابراز عقیده به عنوان مخالف یک نظر ، همراه با دلایل متقن و ادیبانه ، حتما باید چند تا فحش و ناسزا را چاشنی اثر کنیم؟ آیا گمان بر این است که اگر چنین نکنیم ، دیدگاه ارائه شده از تاکید بالایی برخوردار نیست؟ از کی تا حالا ناسزاگویی ، موجب تاکید گفته ها و جذب بیشتر خواننده ها شده است؟!!!.:-(
در سایت کتابناک بنا بر قوانین ارائه شده ، دیدگاه ها نباید حاوی توهین به اعضا ، نویسندگان و دیگر اشخاص باشد. همان قدر که شما عضو محترمی برای سایت کتابناک هستید ، قومیت های دیگری در این سایت نیز حضور دارند و سزاوار است احترام متقابل به نژاد و قومیتی که ایران عزیز را قوام می بخشد، حفظ گردد.:-)
دیدگاه های مغایر اصول و قوانین سایت ویرایش و حذف خواهد شد.:-)

من شخصا فکر می کنم که در مورد عرب ستیزی بین دوستان سوء تفاهم ایجاد شده. به نظر من داشتن زبان عربی دال بر بد بودن آنها نیست. امروزه کشورهایی مانند مصر و عراق و سوریه و لبنان وجود دارند که از پیشینه فرهنگی بالا یی برخوردارند. و هموطنان عرب زبان در استان خوزستان که انسانهای بسیار شریفی هستند. اما در مورد شبه جزیره عربستان این مسئله اندکی متفاوت است. متاسفانه بسیاری از ساکنان و از جمله دولتمردان آنان افرادی بی فرهنگ عقب مانده و بی سواد هستند(از نظر فکری). و حتی درآمدهای سرشار ناشی از پول نفت هم نتوانسته تغییری در طرز فکر آنها ایجاد کند. کشوری که هنوز به زنان خود حق رای نداده و از ابتدایی ترین اصول بشریت بی بهره است. حتی کشوری مانند امارات علی رغم زرق و برق و تجملاتی که در دبی ایجاد کرده هنوز کشوری عقب مانده است. نه ادبیاتی دارد نه صنعت و نه هنری. و...........................
[edit=simin]1394/05/29[/edit]
عرب ستیزی در ادبیات معاصر ایران
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک